۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

ای روزگار...

بعد چهار سال شماره تلفنم رو پیدا کرده بود و تماسی گرفته بود. از دوران کوتاهی می گفت که در پادگان آموزشی با هم بودیم. از خودش گفت و روزگار.  پرسید که من به ساز روزگار می رقصم یا روزگار به ساز من؟ گفتم که فعلا این منم که با ساز روزگار خودم رو هماهنگ کردم و حرکات موزون دارم! وقتی که فهمید از بین این همه شغل نون و آب دار توی دنیای به این بزرگی اومدم و یه شغل بی آب و نونی پیدا کردم که شرح وظایفش چیزیه تو مایه های سانسورچی، سریع بحث رو عوض کرد و چندتا جمله کوتاه و بعدش هم خداحافظ !!
به قول شاعر: ای روزگار نامناسب، مردم ناسازگار!!  ای روزگار ....

۶ نظر:

نیری گفت...

سلام صبح شما بخیر

چرا نامه زدن نماینده گان محترم مجلس به وزارت بهداشت و اونهام برای خدمات درمانی شیراز که هزینه عمل رایگان شه و کلا دردست بررسی ان شلءالله امتحان موفقی خواهد بود.

زندگی پر از انتخاب های اشتباهیه یه روز به این نتیجه می رسی ای داد بر من معلوم هست کجا وایسادم بعد باید دوباره شروع کنی و خیلی چیزها رو که براشون عرق ریختی و زحمت کشیدی باید بزاری کنار به همین راحتی یا کنار میای یا به مرز کسالت مرسی و احساس بطالت محض می کنی و فکر می کنی تا همینجا کافیه تازه این بخش مربوط به خودته آدمای زندگیت با ادا و اطوارای خودشون و فکرای مالیخولیایی مغز سوراخ کنشونم بماند
دوست عزیز دبیر محترم خبر مهم نیست ما به کجا قراره برسیم مهم اینه جایی که هستیم یه کاری انجام بدیم کلا زمین گرد و از هرجا بری به همونجا می رسی

مجتبی نوریان گفت...

سلام محسن خان
ممنون که اومدی و خوندی.
نا امید نیستم که نا امیدی کفر است.
اتفاقا امیدوارم و آگاه تر از هر وقت به پشتوانه دنیایی شناخت و تجربه.
خندون باید بود تا دیگرون هم لبخندی بزنند که این نیز عبادتی است دیگر.
از شغلت ننال که توهینی خواهد بود بر خواسته دل.توفیق،رهین راهت.

باران گفت...

شغل اول ماهم اينه دوست عزيز:خواسته هامون روسانسورمي كنيم!

باران گفت...

شغل اول ماهم اينه دوست عزيز:خواسته هامون روسانسورمي كنيم!

باران گفت...

شغل اول ماهم اينه دوست عزيز:خواسته هامون روسانسورمي كنيم!

باران گفت...

نظرات هم كه يا نمي رسه !يادوبله سوبله مي رسه!!!