۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

روز جهانی وبلاگ

دیروز از طریق وب یکی از دوستان مجازی متوجه شدم که امروز - نهم شهریور برابر با سی و یکم آگوست - به عبارتی روز جهانی وبلاگ است؛ روزی که وبلاگ نویسان جهان از پنج سال پیش بر گرامیداشت آن توافق کرده اند و برنامه هایی را برای اجرا در این ایام در نظر می گیرند...
به اعتقاد من امروز اهالی وبلاگستان فارسی توانسته اند با وجود تمام محدودیت های پیدا و پنهان به بیان عقاید، گسترش آگاهی ها و ترویج علاقمندی های خود در دنیای مجازی بپردازند و حتی دامنه آثار و نتایج فعالیت های آنان به خارج از جهان وب گسترش یافته است. اگرچه وب نویسی درحقیقت پدیده ای کم سن و سال محسوب می شود، ولی در همین عمر کوتاه یک دهه ای خود توانسته است تاثیرات شگرفی بر دهکده جهانی بگذارد و بسیاری را شیفته خود کند؛ امروز بیش از هرزمان دیگری وسوسه نوشتن در فضایی که در آن بتوان به سادگی بازخورد نوشته های خود از سوی دیگران را دریافت و علاوه بر تعامل با خوانندگان و مخاطبان به اشتراک گذاری مطالب پرداخت، حتی بسیاری از سیاستمداران و شخصیت های مشهور را به این وادی می کشاند. ای کاش در کشور ما هم فارغ از دسته بندی های رایج سیاسی به این رسانه جدید با نگاهی تخصصی و رویکردی نوگرایانه نگریسته شود تا کمتر شاهد رویگردانی از این دستاورد فناورانه دنیای مدرن باشیم و بازنشر افکار که نتیجه محتوم و غایت نهایی آن تکامل اندیشه های بشری است، تسهیل گردد. 

پ.ن 1 :     در همین رابطه: آن روزگاران...
پ.ن 2 : نهم شهریور روز ملی حفاظت از یوزپلنگ  نیز هست. اینجا کلیک کنید.

۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

فریاد دادخواهی طبیعت !

وقتی ارزیابی نهادهای معتبر بین المللی نشانگر سقوط ایران در رده بندی شاخص ها و عملکرد زیست محیطی است و کشورمان در رتبه 78 جدول تدوین شده قرار گرفته است، باید هم بزرگترین دریاچه آب شور دنیا اینچنین خون بگرید تا بلکه هشداری باشد بر نابخردی های نسل کنونی و غفلت مسئولانی که از توسعه پایدار تنها نامی شنیده اند و بس! اگرچه ایرانیان به اذعان پژوهشگران غربی کهن ترین تمدن باستانی جهان را پی ریزی کرده اند و مردان و زنان این دیار تا همیشه تاریخ نام این سرزمین مقدس را پرآوازه ساخته اند اما آیا ما نسل کنونی برای نیاکان خود فرزندانی خلف بوده ایم؟


پ.ن : این هم یک خبر دلگرم کننده برای دوستداران طبیعت و حیات وحش خراسان شمالی!

۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

در ممنوعیت "ربنا" ...


امسال و پس از نزدیک به سه دهه، روزه داران ایرانی که عادت دارند سفره افطارشان را مقابل تلویزیون پهن کنند، از شنیدن دعای معروف "ربنا" با صدای دلنشین محمدرضا شجریان محروم شده اند. هرچند که سال گذشته نیز به دنبال رویدادهای پس از انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری و واکنش شجریان به این رخدادها که به صورت مصاحبه با تلویزیون فارسی بی بی سی و سپس خواندن ترانه هایی با مضامین ناخوشایند برای حکومت همراه شد، پخش این دعا و زمزمه عرفانی از شبکه های مختلف رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی بسیار کمرنگ بود ولی گویا امسال سیاست سخت گیرانه تری در قبال این موضوع اتخاذ شده است. هرچند که مدیران این سازمان عریض و طویل برای حفظ ظاهر هم که شده منکر صدور هرگونه دستوری برای منع پخش این اثر ارزشمند از شبکه های تحت مدیریت خود هستند ولی شواهد امر به خوبی گویای اراده ای است که بر این موضوع تعلق گرفته است. با تمام این اوصاف، شجریان طی این سال ها همواره نشان داده که هنرمندی مردمی و البته منتقد وضع موجود به ویژه شرایط اجتماعی و رویکردهای هنرستیزانه کنونی است و از افشای این موضوع هم ابایی ندارد؛ و اینچنین خصوصیاتی است که جاودانی یک هنرمند در دل های مردمانی هنردوست را موجب می شود.


این هم لینک دانلود ربنا با صدای استاد شجریان : (+)

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

بدون شرح!

رئیس دولت دهم خطاب به سران کشورهای غربی :  اون ممه رو لولو برد؛ آب رو بریز همونجا که داره می سوزه (!!)
غلامحسین الهام : ادبیات احمدی نژاد ویژه است و به آن غبطه می خورم .
رئیس قوه قضائیه: توقع ما از رئیس جمهور این است که ادبیاتش متین و فاخر و با تعابیر جاافتاده باشد...
جوانفکر مشاور محمود احمدی نژاد: ادبیات رئیس جمهور ایران نظام سلطه را به شدت آزار داده است... مردم حق شناس ایران بارها در اجتماعات عظیم خود این ادبیات را مورد تمجید و تحسین قرار داده اند.
سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس: رئیس جمهور به دلیل کاربرد ادبیات خارج از ادب در همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور از ملت ایران عذرخواهی کند.

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

تا روزنه ای هست...!

قبول دارم آقا! من تسلیمم! قبول دارم که زیادی تنبل شدم در به روز کردن این تریبون مجازی که می رود به جمع آثار باستانی دنیای وب بپیوندد... حالا که فکرش را می کنم، می بینم که در این مدت چه رخدادهایی داشتیم که می شد درمورد آنها اینجا نوشت. مثلا می شد از خاموشی ابدی استاد آواز ایران و خواننده نواهای جاودانه نازنین مریم و ای ایران ایران و سفر برای وطن نوشت؛ می شد از اعتماد به نفس کاذب و توخالی بعضی ها نوشت که فکر میکنند دروغ هرچه بزرگتر، باورپذیرتر آن هم در حالیکه پارازیت های شدید همه را خفه کرده و شهرهای ما را به ماکروویوهای بزرگ و پرخطری تبدیل کرده است؛ می شد ازیکصدوچهارمین سالگرد قیام آزادیخواهانه و عدالت طلبانه ملت ایران با هدف محدود و مشروط کردن قدرت و مهارزدن برآن نوشت ؛ حتی می شد از پیشگویی یا حتی اشتیاق وصف ناشدنی حلقه ای از حاکمیت برای درگیری نظامی هرچند کوچک با ایالات متحده یا اسرائیل و زمینه چینی نزد افکار عمومی برای این موضوع و طرح مسایلی درباره نزدیک بودن نبرد آخرالزمان نوشت ؛ ولی خب باور کنید اوضاع همیشه همان طوری که انسان تمایل دارد، پیش نمی رود! فی المثل می بینی صفحه اصلی بلاگر، خط در میان فیل تر می شود و لاجرم دسترسی به اکانتت غیر ممکن! یا با فلان شخص غیرمتشخص یا با "ناسازگاری روزگار" مشکل پیدا می کنی و حال و حوصله وبگردی از تو سلب می شود! یا حتی ممکن است به خاطر آلودگی با ویروس "اپشتین بار"  به سندروم خستگی مزمن دچار شده باشی و روزها و حتی هفته ها بی آنکه دلیل خاصی برای تغییر رفتارت بیابی، تمام بعدازظهرها را کنج اتاق کز کنی و حتی حوصله اینکه کنترل تلویزیون را به دست بگیری، نداشته باشی چه رسد به نشستن پشت کامپیوتر و این جور برنامه ها! ولی خب چاره چیست؟ تا وقتی که روزنه هایی برای تنفس هست، باید ادامه داد؛ که بزرگان گفته اند برای نبرد با تاریکی باید چراغ افروخت -هرکس به سهم خود- اگرچه روز خبرنگار رسیده باشد و صدها بغض فروخفته در گلوی فعالان عرصه رسانه باشد و ادعای آزادی مطلق بعضی ها گوش فلک را کرکرده باشد...بگذریم!!