۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه

هنر داریم تا هنر!

جشن تولد 20سالگی فتوشاپ هم به میمنت و مبارکی فرارسید و شیفتگان هنرعکاسی با چاشنی فناوری نوین را به وجد آورد! امروزه با گسترش روزافزون انواع و اقسام نرم افزارها با کاربرد گرافیک و فتوژورنالیسم و تبلیغات، بسیاری از علاقمندان به عکاسی که به دلایل گوناگون با دشواری هایی در این عرصه روبرو هستند، به راحتی می توانند نقایص کاری خود را برطرف کنند و حتی برخی هم که ایده های خلاقانه و استعداد بیشتری در خلق آثار گرافیکی دارند، به تجربه هایی نو دست می یابند که گاهی کمتر از هنر عکاسی کلاسیک نیست.
نمونه هایی از تلفیق عکاسی از صحنه های واقعی با هنرنمایی برخاسته از قابلیت های فتوشاپ را ببینید (روی عکس ها کلیک کنید تا با کیفیت بیشتری ظاهر شوند):


برای مشاهده سایر آثار این هنرمند دانمارکی می توانید اینجا را ببینید.

۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه

آن روزگاران...

اخیرا یکی دو جا از قول بعضی ها که دستی در آمار و ارقام دارند، خواندم که علاقه به وبلاگ نویسی تا حد زیادی کاهش پیدا کرده است ولی چون مطلب را تا انتهایش ادامه ندادم، نمیدانم که گوینده و نویسنده، این مطلب را با شعف و شادی بیان کرده یا نه - مثل آن معاون وزیری که درجمع خبرنگاران سرش را بالا می گیرد و درعین حالی که وانمود میکند از اعمال محدودیت برای سرعت اینترنت و سرویس Gmail و... بی اطلاع است، این اقدام را برای ترغیب ایرانیان به استفاده از ایمیل ملی مفید عنوان میکند!
درهرحال شاید هم حق با گوینده اولی باشد که نوشتم. چون وقتی به همین لینکدونی جمع و جور خودم نگاهی می اندازم و می بینم که بسیاری از دوستانی که وب نوشته هایشان را دنبال می کردم - وسعی میکنم ادامه بدهم - دچار ابتلائات دنیوی (!) شده اند، فکر می کنم این ادعا خیلی هم بیجا نبوده است؛ وقتی نویسنده پرشور و توانایی به دلیل اینکه احساس میکند برای نوشته ها و اخبارهشدارآمیزش گوش شنوایی نزد متولیان امور نیست ، دست به خودکشی وبلاگی می زند، یا آن مدافع حقوق مردم و محیط زیست که پس از رویدادهای 8 ماه پیش نمی دانم به چه دلیل ناگهان از نوشتن دست کشید -و امیدوارم اتفاقی برایش نیفتاده باشد- یا این بلاگری که تنها بعد از نگارش متنی زیبا در توصیف آرمانها و آرزوهای انقلابیون جوان پنجاه و هفتی و سرخوردگی بعضی از آنها تمام آرشیو نوشته هایش را از دست داد، یا وقتی وبلاگ این فرید و آن دیگری از دسترس خارج شده اند آن هم کسانی که به هرحال صرف نظر از ارزش گذاری مطالب شان، سرشان در کتاب و مجله بود و چندکلمه حرف حساب در آنها نوشته می شد،یا اصلا این یکی که اتفاقا نویسنده زبردست و روزنامه نگار معتدلی است که حتی همین حالا هم بسیاری از یادداشت ها و مقالاتش در نشریات داخلی منتشر می شود ولی تارنمایش غیرمجاز شناخته شده است، یا بسیاری دیگر از کسانی که به هرحال حرفی برای گفتن داشتند و دارند و لزوما هم مطالب سیاسی نمی نویسند ولی در ماههای اخیر امکان نوشتن یا دست کم بی تاخیر و بی دغدغه نوشتن برایشان فراهم نشده است را می بینم جز تاسف عمیق چیزی نصیبم نمی شود... خب البته گاهی هم که حکومتی ها ما را تحمل می کنند، بعضی از ما غیر حکومتی ها هم مستبدان کوچکی می شویم که طاقت شنیدن سخن انتقادی را نداریم و نتیجه اش می شود این!!
یادش بخیر زمانی نه چندان دور مسئولان مملکت با افتخار اعلام می کردند که وبلاگ نویسان ایرانی گوی سبقت را از همتایان چینی و برزیلی و اروپایی خود ربوده اند و در ارتقای محتوای فارسی دنیای وب تاثیر انکارناپذیری دارند و چه و چه ... واقعا چه روزهایی بود آن روزگاران...

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

سپاسگزار باشید...

در این اوضاع و احوال مملکت که به سختی می توان چشم انداز امیدوارکننده ای برای آینده متصور بود و با این طرح های عجیب و غریبی که بدون توجه به توصیه های کارشناسان دلسوز در حال اجراست و بدون شک تبعات سنگین اجتماعی اش به زودی هویدا می شود، اخیرا هرکسی که پشت تریبون یا بر منبری قرار می گیرد، از ضرورت شکرگزاری بابت وضعیت کنونی کشور و خدمات دولتمردان دم می زند و همگان را از عقوبت ناسپاسی نسبت به شرایط موجود می ترساند. گویا این حجم از فشار بر رسانه ها و کارشناسان آگاه و مستقل برای نادیده گرفتن خطاها در تدبیر امور کشور و ممانعت ازانتشار انتقادها ناکافی بوده است که حالا به این روش ها روی آورده اند! خب البته وقتی که به صراحت، تنها وجه انتقادی رسانه ها را انتقاد از شرایط حاکم بر عرصه روابط بین الملل اعلام می کنند، شاید این همه سخنرانی و جلسه گذاشتن برای ترویج فرهنگ سپاس و شکرگزاری بین اقشار مختلف جامعه خیلی هم عجیب نباشد...