۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

گمشده *


طفلی به نام شادی

ديريست گمشده ست

با چشم های روشنِ براق

با گيسويی بلند، به بالای آرزو

هرکس از او
نشانی دارد

ما را کند خبر

 اين هم نشان ما  :

«يک سو خليج فارس، سوی دگر خزر»




*محمدرضا شفيعی کدکنی

۱۲ نظر:

مرضیه ناظری گفت...

چه طراوتی داشت این شعر.
ممنونم آقای داوودی

دلم می خواهد سبزترین درودهایم را برای شفیعی کدکنی دور از وطن بفرستم.

زیتون گفت...

سلامبااعلام برائت ازانجمن حجتیه وفرقه مصباحیه

انتظار بی حاصل

دیری است همت از کف ما در ربوده اند

بر ما درِ تقلد و خواری گشــــــــــوده اند

بانام "انتظار" جنبش ما را گرفـــــته اند

ما را به بند جبر و مدارا گرفته انـــــــــد

قرآن کلام ایزد محـــــمـــــود مهربـــــان

آورده است این سخن از بــــهر مردمان

تا جنبشی نگردد از طرف خلق این زمین

کی می رسد تفضلی از رب عالمین

امید "مهدی" از پی همت ثـــمر دهد

انسان به همتش ز غل و قید می رهد

آن کس که بی تلاش سعادت طلب کند

گویی که بی رباب سماع طرب کــــــند

بی آلت ای پسر نشود راست کار دل

بی سعی کی دهد ثمری انتــــظار دل

نتیجه:جالب است در مراسم بزرگداشت کسی ، صاحب مجلس یعنی نوه آن شخص را که نزدیکترین کس به او است طبق برنامه ای از پیش سازمان دهی شده مورد اهانت قرار دهند !
+اخبار14خردادحرم امام خمینی

ناشناس گفت...

زيتون عزيز لطفا نشاني صحيح وبتون رو وارد كنيد لينك قبلي شما فقط به صفحه پروفايل بلاگر ختم ميشه. مرسي

تارا گفت...

سلام عزیز دل
آفرین به حسن انتخاب شما بااین شعر بسیار زیبا از کدکنی عزیز
کار ما از چندین بار خوندن گذشته
باید حفظش کرد
ممنون
در ضمن اگه"پاگرد"رو خوندین نقد یادتون نره
بازم در ضمن دبیری خبرتون مبارک

ترکهای خراسان گفت...

استان خراسان شمالی و مدیران غریبه و بی عرضه

در کشور کوچک و ثروتمند هلند : "دامداری و کشاورزی پایه‌های اقتصاد هلند محسوب می‌شود". کشاورزان ما باز در صف های تحویل گندم، مدیران غریبه و بی عرضه را نفرین می کنند.

روزنامه خراسان: "براساس پيش بيني سازمان جهاد کشاورزي استان، امسال 270 هزار تن گندم از کشاورزان خريداري مي شود. تلاشي از سوي مسئولان مشاهده نمي شود و يکي از کشاورزان مي گويد: هر ساله براي تحويل گندم به سيلوها بايد ساعت ها در صف هاي طولاني زير آفتاب منتظر بمانيم و بايد تعداد انبارها براي ذخيره سازي اين محصول در تمام شهرهاي استان افزايش يابد تا مشکلات ما کشاورزان کمتر شود."

همه کشاورزان خراسان شمالی گندم خود را به جهاد کشاورزی نمی فروشند و در استان نزدیک به ۴۰۰ هزار تن گندم تولید می شود که فقط یک سوم برای استفاده در استان کافی است. اما از همان یک سوم تولید هم مردم خیری نمی بینند، همه گندم استان را از استان خارج و گندم نامرغوب و کپک زده وارد استان می کنند.

فقط گندم نیست، در استان خراسان شمالی بیش از ۳ میلیون دام وجود دارد و یعنی این استان چندین برابرمصرف استان گوشت مآزاد برمصرف تولید می کند.

رئیس سازمان تعاون روستایی خراسان شمالی میزان تولید شیر درخراسان شمالی را روزانه 350 تن اعلام كرد.

مردم استان برای بدست آوردن یک پاکت شیر تاریخ گذشته آفتاب نزده در صف می ایستند و مدیران غریبه و بی عرضه، همچنان تکرار می کنند: "به علت نبود صنایع تبدیلی شیر استان به استان های دیگر صادر می شود".

تنها گندم و گوشت و شیر نیست، باغداران استان هر سال بیش از ۱۰۰ هزار تن کشمش تولید می کنند و مدیران غریبه و بی عرضه با جور کردن شرایط برای تجار غریبه، بخصوص یزدی حاصل دسترنج باغدران استان را غارت می کنند.

تولید هزاران تن گرجه فرنگی،در سابق شکر، هزاران تن میوه و و و

کشور کوچک هلند با کشاورزی و دامداری به یکی از کشورهای ثروتمند اتحادیه اروپا تبدیل شده است و چرا ما نمی توانم؟

استان خراسان شمالی بی صاحب است و غریبه ها نوبتی می چاپند و می روند.

محدثه نیری گفت...

گاهی درد ها از کلمات قدرتمند ترن و من به این آگاهی لعنتی رسیدمکه نمی تونم و کم کم داره عذاب آور میشه...

مجتبي نوريان گفت...

سلام و وقت بخير.
خبر خوشحال كننده اي شنيدم.
خواستم بگم شيرينيش يادت نره عزيز.
ايشاا... خوب سواري بده و به زمينت نزنه.

ترکهای خراسان گفت...

بیچاره شدیم - استاندار "اصولگرا" هم دارد می رود!

آیا در استان خراسان شمالی مردی پیدا خواهد که جای این مدیر و مدبر و کاردان و همه فن حریف پر کند؟ فکر نکنم. گفتم یک مرد، خانم ها اعتراض نکنند و حتما آنها می دانند که در "نظام مقدس" ما دو زن برابر یک مرد است و دو زن را با هم نمی شود استاندار کرد. در تاریخ خراسان شمالی دو بار مصیبت بزرگی بر مردم استان وارد شده است. مصیبت اول زمانی رخ داد که "استاندار اصلاح طلب" رفت و مصیبت دوم رفتن "استاندار اصولگرا" است.

با لطف "رئیس بنیاد باران، رئیس مرکز بين المللي گفتگوي تمدن ها، رئیس بنیاد یزدی تباران و ..." بخشی از خراسان شمالی سابق استان شد و غریبه ای استاندار گردید.

غریبه اول با دستور "رئیس بنیاد یزدی تباران" و مصوبات استانی "این اخمویه" شروع به آبادانی استان کرد و از قضای روزگار و بد شناسی ما، سید علی امام مسئولیت آفتابه را از "رئیس بنیاد یزدی تباران" گرفتن و آن وظیفه مهم را به "اخمویه" واگذار کردند و غریبه دوم به دور از هرگونه باند بازی و گروهک بازی طرح های غریبه اول را دنبال کردند و اکنون خراسان شمالی و شهرهای آن استان دارند:

"راه آهن مشهد- بجنورد - گرگان"، "اتصال راه آهن اسفراین به راه آهن بجنورد و وصل کردن راه آهن جوین و جغتای به راه راه آهن مشهد- بجنورد - گرگان"، "ساخت بیمارستان در فاروج و آشخانه"، "عبور قطار مافوق سرعت تهران و مشهد از خراسان شمالی"، "ساخت بیمارستان چند صد تخت خوابی در شیروان و بجنورد"، "ساخت استادیوم چند صد هزار نفری در اسفراین، شیروان و بجنورد"، " ساخت چند استخر سرپوشیده و سر باز در شهرهای خراسان شمالی"، "ایجاد سالن های جورباجور برای سرگرمی و اوقات فراغت جوانان"، جور کردن انواع و اقسام مواد مخدر برای برای تفریح جوانان استان، تبدیل نمودن نصف مردم استان به گدایان کمیته امداد امام و ...

و اکنون غریبه دوم هم در حال رفتن است، آیا در استان خراسان شمالی مردی پیدا خواهد شد در جای این مدیر و مدبر و کاردان و همه فن حریف بشنید؟ فکر نکنم و باید منتظر غریبه دیگری بود.

morteza mirzaei گفت...

برسان سلام ما را :دی

ترکهای خراسان گفت...

نمایندگان خیانت کار و خبرنگاران خائن

گفتیم که وظیفه نمایندگان مجلس (البته نه مجلس فرمایشی) قانون گذاری است و می توانند در خصوص مشکلات حوزه انتخابی خود به دولت تذکر دهند و اما در خصوص نمایندگان مجلس فرمایشی و خیانت کاری بنام "حسین آفریده"...

خیانت کاری بنام "حسین آفریده" با سه و چهار لا شدن در جلوی امام جمعه شیروان خود را نامزد مجلس فرمایشی می کند و با کمک خبرنگاران خائنی چون "قدرتی" کارخانه سیمان بجنورد را از جا کنده و در شیروان مستقر می کند، در شیروان کارخانه آلومينيوم می بافد و در آن کارخانه برای ۲۰۰۰ نفر شغل ایجاد می نماید،با ژاپن قرارداد می بندد و بزرگترین پالایشگاه جهان را در شیروان تاسیس میکند، از ترکمنستان گاز می خرد و گاز را به گازوئيل و گازوئيل را به بنزین تبدیل می نماید، با سیم بوکسل پتروشيمی بجنورد را به شیروان بوکسل می کند و ... وارد مجلس فرمایشی می شود و از خود فقط چند تابلوی زنگ زده به یادگار می گذارد.

در دورانی که نماینده مجلس فرمایشی بود، در دانشگاه های بيرمنگام انگلستان، تريست ايتاليا و دار مشتات آلمان درس نیز می خواند و دکتر و پروفسور (پرفسور) هم می شود و وقتی به شیروان برمی گردد، می بیند امام جمعه شهر قصد تعویض نماینده را دارد و خائن دیگری را آماده کرده است و به مشهد می رود.

در مشهد سفره های آنچانی پهن می کند و به هر دری می زند ولی چیزی دستگیرش نمی شود و جاهل حوزه و نادان دانشگاه می گردد.

در این اواخر باز سر و کله جائن در شیروان دیده می شود و شیروانی ها هوشیار باشند و خبرنگاران خائن در سرجای خود بشینند.

نیری گفت...

سلام به آقای داوری بسیار عزیز

هر روز که ذهن ما پر می شود عجایب دنیا بیشتر می شود و کلمه ها جای بیشتری اشغال می کنند و آدم خسته تر میشه

ممنون از محبتتون
غم نبینی مهربان

باران گفت...

روز مرد و روز پدر را به شما و خانواده ي گرامي تبريك عرض مي كنم(گل)
با آرزوي شادي و سربلندي و پيروزي و ....