گاهی روزها و شبهایی بر تو می گذرد پر تشویش و آکنده از حسرت؛ حسرت ایام گذشته که وقتی با واهمه فرداهای نامعلوم همراه شود، تحمل کردنش سخت می شود؛ خیلی سخت! به روزهای پشت سرت نگاه می کنی و آرزوهای شیرینی را که حالا بیشتر به رویاهایی دست نیافتنی می ماند، به یاد می آوری؛ و با سر فروآوردن در برابر سرنوشت، به ناملایمات، نه به رضایت، که ناگزیر و به اجبار تن میدهی تا آینده محتومی را که شاید هیچ چشم انداز روشنی هم از آن نداشته باشی، درک کنی... این شکنجه عذاب آورتحمل ناپذیر!
۱۰ نظر:
1-امروز همان فردایی است که دیروز نگرانش بودید.
2-یادتون نره ترس به اندازه ایمان قدرت داره پس هیچ وقت نترسید چون سرتون میاد.
3-بدترین نوع خودآزاری حسرت خوردن در مورد گذشته هاست.خب چه کاریه آدمیزاد غصه چیزی رو بخوره که از بعد تاثیرگذاری زمانی و مکانیش خارج شده؟
4-یکی نیست به من بگه تو که لالایی بلدی...
عجب این جوریه دیگه شما هم از بانک زمانه نا راضید
بد نیست آدم ناراضی شه یه موقه هایی از خودش، به شرط اینکه بعدش یه تکونی بده به زندگیش و برنامه های بهتری بچینه و اجرا کنه ....
همیشه این سئوالو از خودم می پرسم:
چه کسی مرداب را نجات خواهد داد؟....
ولي من آيندهي روشني رو(كه خيلي دور نيست)براي نسل شما پيش بيني مي كنم.از نسل ما كه ديگه گذشت
حالا اگر پيش بينيام غلط از آب در اومد خرجش حاشا كردنه!
این وصف حال همه ماست...مایی که این روزگار می گذارینیم بی هیچ امیدی به آینده ومن نگرانم ..همین....چرا خودتون در مطبوعه مان قلم نمی زنید؟در
سپاس بیکران که همواره به یادمان هستید.دلشوره های شما قابل درک است.این حس پر از تشویش گاه گداری میهمان ما نیز میشود.یاد روزها وسالهای که به تندی گذشت بی آنکه قدر ببینند بخیر.حالا تفاوت خاتمی و دوستان اصلاح طلب با برادر محمود و یارانش مشخص میشود و الخ !
به دلیل پاره ای از مشکلات برخی از مطالب آرشیو حذف گردیده است .
سلام
جانا سخن از زبان ما می گویی
باور کنید وقتی ارمان های گذشته را با تفکراتمون رقم می زنم از حال و اتفاقات و اینده مایوس مایوس میشم.
وصف حال نسلیست که مصادره شد.
کلیپ طبیب عشق[گل]
بلاخره اون اتفاق مهم و مبارک برای تو هم افتاد
امیدوارم خوشبخت بشی داداشی
ارسال یک نظر